با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
و چون کاروان رهسپار شد پدرشان گفت اگر مرا به کم ‏خردى نسبت ندهید بوى یوسف را مى ‏شنوم (94)
گفتند به خدا سوگند که تو سخت در گمراهى دیرین خود هستى (95)
پس چون مژده ‏رسان آمد آن [پیراهن] را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بى ‏شک من از [عنایت] خدا چیزهایى مى‏دانم که شما نمى ‏دانید (96)
گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم (97)
گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى ‏خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است (98)